در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان برای مثال چو کردی «کین ایرج» را سرآغاز / جهان را کین ایرج نوشدی باز (نظامی۱۴ - ۱۸۱)
در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان برای مِثال چو کردی «کین ایرج» را سرآغاز / جهان را کین ایرج نوشدی باز (نظامی۱۴ - ۱۸۱)
زمین گیرنده. آنکه به سبب مرض یا پیری نتواند از جای خود برخیزد. (فرهنگ فارسی معین). کنایه از چیزی که از جای خود نتواند جنبد... (آنندراج). مبتلا به فالج و بر جای مانده. (ناظم الاطباء). افکار. زمن. حارض. احریض. محرض. حرض. معقد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : چون داغ لاله است زمین گیر آه ما از دل به لب نمیرسد افغان سوخته. صائب (از آنندراج). عجب دارم از این بخت زمین گیر که چون آهم قرین سرفرازیست. طالب آملی (ایضاً). - زمین گیر شدن، بر جای مانده و ناتوان شدن از پیری یا جز آن. مبتلا بمرض فالج شدن. از حرکت بازمانده شدن: زآن آمده در عشق مرا پای بدرد تا درسر کوی تو زمین گیر شدم. خاقانی. روح را جسم گران مانع شبگیر شده ست جای رحم است به سیلی که زمین گیر شده است. صائب (آنندراج)
زمین گیرنده. آنکه به سبب مرض یا پیری نتواند از جای خود برخیزد. (فرهنگ فارسی معین). کنایه از چیزی که از جای خود نتواند جنبد... (آنندراج). مبتلا به فالج و بر جای مانده. (ناظم الاطباء). افکار. زمن. حارض. احریض. محرض. حرض. معقد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : چون داغ لاله است زمین گیر آه ما از دل به لب نمیرسد افغان سوخته. صائب (از آنندراج). عجب دارم از این بخت زمین گیر که چون آهم قرین سرفرازیست. طالب آملی (ایضاً). - زمین گیر شدن، بر جای مانده و ناتوان شدن از پیری یا جز آن. مبتلا بمرض فالج شدن. از حرکت بازمانده شدن: زآن آمده در عشق مرا پای بدرد تا درسر کوی تو زمین گیر شدم. خاقانی. روح را جسم گران مانع شبگیر شده ست جای رحم است به سیلی که زمین گیر شده است. صائب (آنندراج)
کسی که بکاری می پردازد آنکه مباشر کاری شود، سنگ محکم یا ستون سنگی استواری که در ساختن عمارت بکار برند. یا کار گیر بنا. سنگی محکم که بدان ساختمانی بنا کنند، نوعی پارچه درشت و ستبر، سرداب زیر زمین، غار کهف، گنبد
کسی که بکاری می پردازد آنکه مباشر کاری شود، سنگ محکم یا ستون سنگی استواری که در ساختن عمارت بکار برند. یا کار گیر بنا. سنگی محکم که بدان ساختمانی بنا کنند، نوعی پارچه درشت و ستبر، سرداب زیر زمین، غار کهف، گنبد